qتوقع حرفه عکاسی و توقع حرفه ای ها
qعکاسان معمولا سعی می کنند خود را مستقل نشان دهند .عکاسان طیف گسترده ای از افراد با حقوق و درآمدهای مختلف را تشکیل می دهند که از خریر دوربین دست دوم تا استودیوی مجهز می توانند نوسان کنند
qتنوع کارها از این هم بیشتر است ، بسیاری ازعکاسان عکسهای آماتورها را ظاهر و چاپ می کنند ، دوربین خرید و فروش می کنند وهمه نوع سفارشی در رابطه با عکاسی انجام می دهند .برخی نیز تخصصشان در کار تاریک خانه ای یا کار با دوربین است مثل عکاسی صنعتی، مد،عکاسی صحنه، خبری،چهره نگاری،عکاسی هنری و….این گوناگونی تعریف جامع و دقیق از این حرفه را دشوار می کند .
qهیچ قانونی وجود ندارد که ورود به حرفه عکاسی را کنترل کند . حتی نیاز به مدرک و کارموزی هم ندارد .دوربینهای پیشرفته کار را به مراتب راحت تر هم کرده است.
در گذشته به دلیل نیاز به مهارت بالا در فرمولها و فنون افراد بی صلاحیت نمی توانستند وارد این حرفه شوند.
پیشرفت های فنی، عکاسی را از اتحاد و خاص بودنش محروم می کند که باعث می شود عکاسی توسط دیگران به سرعت فرا گرفته می شود.
qمشق عکاسی در طبقات کارگر بیشتر است چراکه تنها وسیله ارتقای آنهاست .اینان همواره یک قدم ارمد روز عقبند .اما چون در معرض فشار و محدودیتند ، ایمان کاملتری به خود دارند .مدارس خاص فرزندان بورژواهایی را به خود جذب می کند که به دلیل ناکامی تحصیلی و آراستگی به ارث برده اجتماعیشان زمینه بیشتری برای علاقه مندی به عکاسی دارند .
qعکاسان محلی که در شهرهای کوچک زندگی می کنند و تا حدودی عکاسان سیار، با تعربف اجتماعی عکاسی همساز هستند و مشتاقانه گروه متحدی تشکیل می دهند . به دلیل ارتباط با سفارش دهندگان می توانند و مجبورند خود را باسلیقه های جامعه وفق دهند .با اقتدار و قدرت بر آمده از دانش تخصصیشان وظیفه اجتماعی مشخصی را دنبال می کنند .نقشی مانند رئیس تشریفات .عکاسان محلی از شکل گیری آماتورها لطمه خورده اند.و نقششان به آموزش به آماتورها تغییر یافت .
qاغلب عکاسان جز از سرو کار داشتن با آماتورها خود داری می کنند نه تنها به دلیل رقابت ناعادلانه بلکه به این دلیل که خاص بودن فعالیت آنها را به مخاطره می اندازد.
qنکته عجیب این است که در عین آسان شدن عکاسی صنف عکاسان می خواهد خودش را به عنوان یک گروه حرفه ای معرفی کند